استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای گرایش به تفکر انتقادی وخودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خرمآباد انجام گرفت. این پژوهش به لحاظ هدف، در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های کمی و مبتنی بر رویکرد علی - مقایسه ای است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه فرهنگیان خرمآباد ( 948 نفر) بود. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 274 نفرتعیین و به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (1988) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون کلموگروف – اسمیرنوف، آزمون t گروههای مسقل ، تحلیل واریانس چند متغیره و تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین نمرات گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان پسر از دانشجویان دختربیشتراست و ازبین مولفه های گرایش به تفکر انتقادی، تنها میانگین نمرات خلاقیت دانشجویان پسر از میانگین نمرات دانشجویان دختربیشتر بوده است. همچنین میانگین نمرات خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان دختر از میانگین نمرات دانشجویان پسر بیشتر بود. بنابراین افزایش سطح گرایش به تفکر نقاد وخودکارامدی تحصیلی دانشجویان رابایستی در تدوین برنامه های آموزشی دانشگاه مورد توجه قرارداد.