1
دانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، ایران.
2
مدرس دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
چکیده
صلح آرزوی همیشگی بشر بوده و هست و تاکنون تلاشهای زیادی در طول تاریخ از طرف صلحدوستان و صلحجویان برای مهار خشونت و توسعهی صلح صورت گرفته ولی این تلاشها به نتیجهی مطلوبی نینجامیده است. برخی صاحبنظران معتقدند مؤثرترین و بلکه تنها راه ترویج و توسعهی صلح، آموزش صلح است. بههمین خاطر، مطالعات و تلاشهای زیادی نیز برای آموزش صلح در کشورهای مختلف صورتگرفته است. اما طرحهای آموزش صلح نیز موفقیت چندانی نداشتهاند. این مقاله به بیان ضرورت و زمینههایی برای بازاندیشی در برنامههای آموزش صلح میپردازد. در این مقاله که به روش تحلیل تأملی یا تحلیل فکری صورتگرفته است، بهبررسی انتقادی و آسیبشناسی پژوهشها و تلاشهای پیشین درزمینهی آموزش صلح پرداخته؛ سپس از ضرورت نگاه میانفرهنگی و میانرشتهای به صلح میگوید. آنگاه به بیان برخی سازههای مهم که میتواند یک برنامهی آموزش صلح را مؤثرتر نماید می-پردازد. در این راستا، از اهمیت مواردی چون: برنامههای جنبی و فوقبرنامهها در مدرسه، بافت دانشآموزی مدرسه و ویژگیها و مهارتهای معلم بحث میکند.همچنین از ضرورت آموزش تفکر فلسفی، تفکر انتقادی، تربیت شهروندی جهانینگر و آموزش برای ساختن جامعهی دموکراتیک صحبت شده است.